]]>

Wednesday, August 31, 2005

رویش


زمانی میرسه ، که آدم فکر میکنه که، گفتن خیلی حرفها چه فایدهای داره؟! فقط باید عمل کرد.بدون توجه به هیچ کس.بدون اینکه به نظر کسی دیگه دقت کنی.وقتی فکر میکنی ،میبینی که همه این کارا برای چیه؟ به چی می خواهیم برسیم.این زمان همون موقع هست که در جا می زنیم.شایدم در زمان حل بشیم و عقب بریم.من یکی که ترجیح میدم به دورو برم نگاه کنم و به همه کس گوش بدم.

Wednesday, August 24, 2005

اظهارات آقای دکتر

آقای دکتر آدم بسیار جالبی است. گاهی به من حرف هایی می زند که برای من تعیین کننده است، به نظرم می رسد که تا به حال آن حرف ها را نشنیده ام، اول فکر می کردم این از بی سوادی من است، بعد مطمئن شدم که همین طور است. دکتر می گوید دور و بر ما پر از پوچ است، نه به معنی نیست انگارانه اش، بلکه به این معنی که ما با یک مشت حرف نامفهوم تکراری که نه گوینده اش می فهمد چه می گوید و نه شنونده اش می فهمد و نه معنایی دارد روبرو هستیم. یک مشت کلمه که از دهان آدم ها بدون دلیل کنار هم ردیف می شوند و بعد تکرار می شوند و بعد به نظر می رسد واقعیت دارند. و نکته اینکه گاهی اوقات ما به این حرف های بی مفهوم بی فکر خودمان براساس ذهن سیستماتیک خودمان نظم می دهیم و فرض می کنیم که این چرندیات یک نظم منطقی دارند، بعدا می فهمیم که نه بابا! در تمام این مدت یک مشت گیج داشتند یک کارهای احمقانه ای می کردند و ما چون دشمن آنها بودیم برای اینکه به خودمان معنا بدهیم فرض کردیم اینها فکر منظم دارند...
---------------------------------------------------------
ابراهیم نبوی-2 شهریور 1384

Thursday, August 18, 2005

حرف


وقتی گريه کردم گفتند بچه ای
وقتی خنديدم گفتند ديوونه ای
وقتی جدی بودم گفتند مغروری
وقتی شوخی کردم گفتند سنگين باش
وقتی حرف زدم گفتند پر حرفی
وقتی ساکت شدم گفتند عاشقی

Saturday, August 13, 2005

درددل


امروز نمی تونم قیافه حق به جانب بگیرم و از یه بحث کلی صحبت کنم.کمبود هایی که حسشون میکنم و مثل خوره آزارم میده از یک طرف ؛ و این حس که مرز بین آرامش نداشتن یا داشتن در شرایط کنونی خیلی کوچکِ و فقط بر میگرده به اینکه خود آدم بخواد که کمی مسائل را سهل تر نگاه کنه.همه اینها آدم رو سردرگم میگنه.نمی دونم آیا درست هست که از این کمبود ها صحبت کنم یا نه؟ خیلی بده که بدونی که یک چیز قابل وصول و ممکن میتونه به تو نیرو بده و اون چیز رو بدست نیاری.
-------------------------------
حرفهای دیگه ای هم در ذهنم بود ولی ترجیح دادم درددل کنم.

Friday, August 12, 2005

حرف های زیادی امشب توی دلم که می خوام اینجا بنویسم. بزودی آپدیت می کنم.

Wednesday, August 03, 2005

یک دیدگاه

بیشتر افراد در اون وضعی زندگی می کنند که خودشون خواستن