]]>

Tuesday, June 21, 2005

احساس خطر

باید اعتراف کنم که این انتخابات نگران کننده است.شاید برای اولین بار در زندگیم رای بدهم.این بار این کاندیدا واقعا بی سابقه است.قبلا که رای نمی دادم به علت این بود که فرقی با هم نداشتن ولی اینبار وضع کاملا خطریه!

Friday, June 17, 2005

خواسته من

اگر بشه گفت که او از من سوءاستفاده کرده،پس شايد بشه اينطور تعبير کرد که من آنطوري بودم که او مي خواست باشم.واين بهترين چيزي هست که من ميخوام!

Tuesday, June 14, 2005

در زندگی دارم مي آموزم

درزندگی دارم مي آموزم که آينده چيزی نيست که انسان به ارث ببرد بلکه چيزی است که خود می سازد.
********
درزندگی دارم مي آموزم که رمز خوشبخت زيستن در آن نيست که کاری را که دوست داريم انجام دهيم٫ بلکه در اين است که کاری را
که انجام می دهيم دوست داشته باشيم.
********
درزندگی دارم مي آموزم که ۱۰ درصد از زندگی چيزهايی است که برای انسان اتفاق می افتد و ۹۰ درصد آن است که چگونه به آن واکنش نشان می دهد
********
درزندگی دارم مي آموزم که تصميمات کوچک را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب.
********
درزندگی دارم مي آموزم که بدون عشق می توان ايثار کرد ٫ اما هرگز بدون ايثار کردن
نمی توان عشق داشت.
********
درزندگی دارم مي آموزم که زندگی مسئله در اختيار داشتن کارت های خوب نيست بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است
********
درزندگی دارم مي آموزم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و تکامل خود ادامه می دهد ٫ به محض آنکه گمان کرد که رسيده شده ٫ دچار آفت می شود
********
درزندگی دارم مي آموزم که دوست داشتن و مورد محبت قرار داشتن بزرگترين لذت جهان است

Sunday, June 12, 2005

انتخابات

میخواستم یه مطلب راجع به این انتخابات مسخره بنویسم ولی انقدر این انتخابات بی اهمیت که هیچی نگم بهتر هست

کيفيت

کيفيت هميشه براي من مهم بوده،اخيرا چند بار خواستم سئوالي رو مطرح کنم .سئوال اينه آيا ممکن دوستي که
طولش کم ، عرضش زياد باشه؟

Wednesday, June 01, 2005

تصادف

علاقمند شدن به یه نفر درست مثل یک تصادف می مونه.دقیقا زمانی که انتظارشو نداری رخ میده!آخه اگر انتظار داشتیم که تصادف رخ نمیداد