]]>

Thursday, May 22, 2003

When this began
I had nothing to say
And I'd get lost in the nothingness inside of me
I was confused
And I'd let it all out to find
That I'm not the only person with these things in mind
Inside of me
When all the vacancy the words revealed
Is the only real thing that I've got left to feel
Nothing to loose
Just stuck, hollow and alone
And the fault is my own and the fault is my own

I wanna heal
I wanna feel
What I thought was never real
I want to let go of the pain I felt so long
Erase all the pain till its gone
I wanna heal
I wanna feel
Like Im close to something real
I want to find something I've wanted all along
Somewhere I belong

And I've got nothing to say
I can't believe I didnt fall right down on my face
I was confused
Looking everwhere only to find
That it's not the way I had imagined it all in my mind
So what am I
What do I have but negativity
Cause I cant justify the way everyone is looking at me
Nothing to loose
Nothing to gain, hollow and alone
And the fault is my own and the fault is my own

I wanna heal
I wanna feel
What I thought was never real
I want to let go of the pain I felt so long
Erase all the pain til its gone
I wanna heal
I wanna feel
Like Im close to something real
I want to find something Ive wanted all along
Somewhere I belong

I will never know
Myself until I do this on my own
And I will never feel
Anything else, until my wounds are healed
I will never be anything
till I break away from me
I will break away
I'll find myself today

I wanna heal
I wanna feel
What I thought was never real
I want to let go of the pain I felt so long
Erase all the pain till it's gone
I wanna heal
I wanna feel
Like Im close to something real
I want to find something Ive wanted all along
Somewhere I belong

I wanna heal
I wanna feel
I wanna feel like I'm somewhere I belong

I wanna heal
I wanna feel
I wanna feel like I'm somewhere I belong

Somewhere I belong

Tuesday, May 13, 2003

چرا ما همیشه دنبال پیچیده کردن مسائل هستیم؟همه مسئله اینجاست که اگر احترام نگذاری بهت احترام نمیگذارن!!! بابا اگر حرفاش برات بی معنی باشه ،حرفای تو هم برای اون بی معنی میشه.خیلی سادست نه؟
حالا یه عده میخوان اینو تو مغز شما القاء کنن که نه؛ اگر به تو احترام نمی گذاره به خاطر اینه که اصلاُ دوستت نداره!؟ولی اگر تو به اون احترام می گذاشتی اونم دوباره تو رو دوست می داشت...
باید بگم این مسئله گوش دادن به حرفای هم ،یک مسئله بسیار مهم واساسیِ.من یکی که فکر نمی کنم ،هیچکدوم از کارائی که ما برای هم می کنیم به اندازه این یه قلم بتونه میزان احترام ما رو نسبت به هم مشخص کنه.

Friday, May 09, 2003

چندی پیش یکی از اقوام که خیلی هم برای من عزیز در بحثی درباره خودخواهی انسانها در تمام بخشهای زندگی با ما صحبت می کرد.بحث اصلی درباره این بود که چرا انسانها تا به این حد فرزندان خودشون رو دوست دارن؛ ونتیجه ای که از بحث گرفته شد این بود که انسانها به این علت فرزندان خودرو دوست دارن که ادامه دهنده نوعی از بقاء خودشون در عالم هستی است وبه همین علت که افرادی که دارای بچه نمیشن دچار نوعی ضعف روحی و افسردگی می شن که نتیجه عدم ادامه نوعی از حیات اونهاست ودر ادامه این بحث پیش اومد که این فرزندان باید تا آخر عمر مبارک خودشون به خاطر ارضای این خودخواهی پدر ومادرشون تمام بدبختی های این عالم رو تحمل کنند و حتی دوباره خود این خودخواهی رو ادامه بدن تا این حس به نظر فطری ارضاء بشه.
البته ای بحث تا حدی نیز بسیار بدبینانه و منفی گرایانه است ولی حداقل تا حدّ زیادی واقع بینانه است.حال با توجه به این تفاسیری که از خودخواهی انسانها شد ؛ آیا میتوان از یه انسانی که دوستت داره وعاشق تو شده این حرف رو قبول کرد که "من ارزش تو رو ندارم وتو نباید به خاطر یه آدم معمولی مثل من خودت رو اذیّت کنی"؟
آیا خودخواهی انسانی که یک نفر رو دوست داره به اون اجازه میده که چنین حرفی بزنه؟ قابل ذکر که من خودم به این خودخواهی اعتقاد دارم وخودم رو یک انسان خودخواه میدونم.

Thursday, May 08, 2003

سلام به همه اون کسانی که یه روز این وبلاگ رو میخونند.راستش این وبلاگ یه بار دیگه هم با همین حسی که الآن نسبت بهش دارم راه اندازی شد؛ ولی نمیدونم چرا نتونستم ادامش بدم.
الآن دوباره فرصتی پیش اومده که من یه سری حرفها رو اینجا بنویسم.می دونید راستش هدفم از نوشتن این وبلاگ شاید این باشه که واقعاُدیگه جائی رو ندارم که حرفام رو بزنم ، شاید دنبال یه نفر می گردم که بیاد به من کمک کنه از این وضعی که توش گیر افتادم من رو نجات بده .حرفهائی که من تو این وبلاگ مینویسم مطمئناُ به اندازه قدرت قلم اغلب دوستان نمیرسه وشاید بسیار بچه گانه ویا ضعیف باشه ،ولی به هر حال اینجا مکانی که شاید بتونه به من کمک کنه.