]]>

Sunday, May 22, 2005

برگی نو

بعضي دخترها از اينکه يه نفر آزارشون بده خوششون مياد .اين قبيل دخترها معمولا از اون دسته آدمايي هستن که خيلي هم ادعا دارن.شايد بشه گفت اين ادعا ها از اونجا ناشي ميشه که ميخوان اين حالت دروني خودشون رو پنهان کنند.به هر حال اينم يه جور آدمه ديگه..!اين موضوعي بود که امروز عنوان کردم. شايد از اين به بعد بيشتر اين مسائل را باز کنم.
-------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن: يه نفر اينجا هست که دوست نداره اسمش معلوم باشه و براي من کامنت ميزاره.در جواب ايشون که گفتن "اگر ميخواي برات کامنت نزارم" ميگم:اگر براي من کامنت بزارين خوشحال ميشم ولي اگر نزاريد هم ناراحت نمي شم

Saturday, May 14, 2005

آخه چرا؟

يه نفر نيست بگه ، آخه چرا؟ آخه چرا هيچي نمي نويسي ؟من بگم ميدونيد آخه من که اينجا دفتر خاطراتم هست. چطور ميتونم بنويسم وقتي نوشتنم تو خاطرات فردام تاثير داره . آخه چرا؟

Wednesday, May 11, 2005

بيا که در غم عشقت مشوشم بي تو ---------- بيا ببين که در اين غم چه نا خوشم بي تو

شب از فراق تو مي نالم اي پري رخسار---------- چو روز گردد گويي در آتشم بي تو

دمي تو شربت وصلم نداده اي جانا
---------- هميشه زهر فراغت همي چشم بي تو

اگر تو با من مسکين چنين کني جانا ---------- دو پايم از دو جهان نيز در کشم بي تو

پيام دادم و گفتم بيا خوشم ميدار---------- جواب دادي و گفتي که من خوشم بي تو
سعدی
-------------------------------------------------------------

آشکارا نهان کنم تا چند ---------- دوست ميدارمت به بانگ بلند
سعدی

آزادی

برخی می خوان آزاد باشن ولی اسیر کلمه آزادی هستن