]]>

Wednesday, May 11, 2005

بيا که در غم عشقت مشوشم بي تو ---------- بيا ببين که در اين غم چه نا خوشم بي تو

شب از فراق تو مي نالم اي پري رخسار---------- چو روز گردد گويي در آتشم بي تو

دمي تو شربت وصلم نداده اي جانا
---------- هميشه زهر فراغت همي چشم بي تو

اگر تو با من مسکين چنين کني جانا ---------- دو پايم از دو جهان نيز در کشم بي تو

پيام دادم و گفتم بيا خوشم ميدار---------- جواب دادي و گفتي که من خوشم بي تو
سعدی
-------------------------------------------------------------

آشکارا نهان کنم تا چند ---------- دوست ميدارمت به بانگ بلند
سعدی