]]>

Thursday, September 22, 2005

محبوبم! سکسی ترینم! گریه نکن

بعضی از این اتفاقایی که رخ میده ،آنقدر مضحک هست که دیگه این آقای نبوی لازم نیست که برای نوشتن طنز به خودش دردسر بده.فقط کافی عین واقعه رو بنویسه.(البته خودشم اینو قبلا گفته بود)این مطلب که اینجا آوردم از این نوع نوشته هاست.
فیلم عشقی مخملباف برپرده سینماهای تاجیکستان رفت. ظاهرا نام فیلم مخملباف در زبان روسی به معنی « عشق» ، در زبان فارسی به معنی« جنسیت و فلسفه»، در زبان انگلیسی به معنی« سکس و فلسفه»، در زبان فرانسه به معنی« فلسفه سکس چندگانه»، در آلمانی به معنی« ناامیدی میان چهارتن»، در زبان افغانی به معنی« مردانگی و عرفان»، در زبان عربی به معنی« محبوبم، گریه نکن، فقط یکی» و در زبان های دیگر هم به معانی دیگر آمده است. طول این فیلم برای زبان های مختلف از ۸۲ دقیقه تا ۱۹۸ دقیقه متفاوت است.
-------------------------------------------------------
پ.ن:من خودم از اون دسته آدمایی هستم که دوست دارم از خودم ، مطلب بنویسم.اگر بعضی وقتا اینجوری میشه بزارید به حساب عدم توانایی من.

Monday, September 19, 2005

حرف آخر

من آن حس را آسان نفروشم.
پس بر سر حرف خود بمان.
مرا چون حیوان دست آموز، به راههای مختلف امتحان نکن.
یک لحظه را به بهای عمرم میخری و، آزارم را به بهای یک لحظه، به هیچ می انگاری.

من آن حس را آسان نفروشم.
من آن دوستی را ، به این دوستی نفروشم.

Saturday, September 17, 2005

انتظار در انتظار

گویند انتظار یک کلمه ست
گویند انتظار سخت است
گویند انتظار زیباست
گویند انتظار مایه سیقل دل است
گویند انتظار زندگیست
گویند انتظار یک کلمه است وبینهایت....

Thursday, September 15, 2005

حرفای بیهوده

دیگه از این حرفای بیهوده خسته شدم.برای چیزی که به ما تعلق نداره میجنگیم.که چی؟از چیزی حرف میزنیم و برای چیزی حرص می خوریم که تنها وظیفه ما در قبالش ، آگاهی داشتنه.شاید این مدت رویه منو عوض کرده.به هر حال باید به یاد آورد. به یاد آورد که ، که بودی ؟

Saturday, September 10, 2005

انتخاب

سكوت سكوت سكوت .......
میدونی، حرف درستی زد. فقط یه جور دیگه بیانش کرد.
به قول تو از اون نوع حالتایی بود که از زور کمال به سادگی رسیده.
اون حرف این بود:وقتی انتخابی وجود نداره دیگه پشیمونی چه معنی میتونه داشته باشه؟

Hours

مرد گفت: چرا تو کتابت گفتی یه نفر باید بمیره؟
زن به مرد نگاه سردی کرد.
مرد که از سئوالش پشیمون شده بود گفت :ببخشید سئوال مسخره ای کردم.
زن سرشو تکان دادو گفت: نه، مسخره نیست.
مرد گفت :خوب؟...
زن جواب داد:یه نفر باید بمیره تا بقیه قدر زندگی رو بدونن.و اون یه نفر...
واون یه نفر باید شاعر باشه و یه خیال پرداز.

Monday, September 05, 2005

همرو برق میگیره ، من رو چراغ موشی

اونقدر جا خوردم که نمی دونم چی باید بگم! هر از چند وقت من میرفتم و وبلاگ این آقا رو می خوندم .امروز که رفتم میبینم از پرشین بلاگ به سلامتی رفتن بلاگ اسپات.رفتم اونجا میبینم تمپلیت ایشون دقیقا مثل منه.زبونم بند اومده.آخه چی بگم.من که مشکل اساسی با این بابا دارم، میبینم وبلاگ ایشون شده مثل وبلاگ من.آخه این چه حکمتی توشه. رندان گفتن 2 حالت میتونه رخ داده باشه .یا از بخت بد من ایشون از سلیقه من خوشش اومده و رفته.... یا این که سلیقه این آدم عین منه ؟! آخه این چه وضعیه ؟ من چند ساله وبلاگم این شکلیه . تو رو خدا شانسه منو میبینین؟

Friday, September 02, 2005

آزادی


دیدن فیلمی که برای حدود بیستمین بار اشک منو در میاره.واقعا نمیدونم چی میشه در باره این فیلم گفت .فقط میشه گفت این فیلم حرف بزرگی رو میزنه.و اون حرف رمز خوشبختیه.و در آزادی خلاصه میشه.یادم میاد که این فیلم رو چه جاهایی دیدم و باز هم سر همون صحنه ها چه حالی به من دست داد.

Thursday, September 01, 2005

POUR TOI MON AMOUR

POUR TOI MON AMOUR

Je suis allé au marché aux ciseaux
Et j'ai acheté des oiseaux
Pour toi
Mon amour
Je suis allé au marché aux fleurs
Et j'ai acheté des fleurs
Pour toi
Mon amour
Je suis allé au marché à la ferraille
Et j'ai acheté des chaînes
De lourdes chaînes
Pour toi
Mon amour
Et puis je suis allé au marché aux eselaves
Et je t'ai chechée
Mais je ne t'ai pas trouvée
Mon amour