]]>

Saturday, August 13, 2005

درددل


امروز نمی تونم قیافه حق به جانب بگیرم و از یه بحث کلی صحبت کنم.کمبود هایی که حسشون میکنم و مثل خوره آزارم میده از یک طرف ؛ و این حس که مرز بین آرامش نداشتن یا داشتن در شرایط کنونی خیلی کوچکِ و فقط بر میگرده به اینکه خود آدم بخواد که کمی مسائل را سهل تر نگاه کنه.همه اینها آدم رو سردرگم میگنه.نمی دونم آیا درست هست که از این کمبود ها صحبت کنم یا نه؟ خیلی بده که بدونی که یک چیز قابل وصول و ممکن میتونه به تو نیرو بده و اون چیز رو بدست نیاری.
-------------------------------
حرفهای دیگه ای هم در ذهنم بود ولی ترجیح دادم درددل کنم.