]]>

Sunday, December 18, 2005

روزگار ما را به کجا می برد؟

وقتی بچه بودم او برایم یک انسان کامل بود.چنان از او حرف می زدم گویی که او سوپرمن است.یادم نیست که از کی، از این حرفهایم دست کشیدم.در نوجوانی ، احساسم از او این بود که تنها کاری که در برابر من میکند نصیحت است.گویی مدام قصد دارد عقایدش را به من تحمیل کند. حتی از دیده خودم هم او موفق به نظر میرسید.وحال نمی دانم او کیست؟نمی دانم اگر از او احوالی بگیرم باید چه بگویم؟انگار که ما اصلا هم را نمی شناسیم! دیگر حتی شک دارم که او موفق است. و این همه تقصیر هیچکس نیست.